پایان نامه بررسی پست مدرنیسم هنر و معماری

پایان نامه بررسی پست مدرنیسم هنر و معماری پایان نامه بررسی پست مدرنیسم هنر و معماری

دسته : -علوم انسانی

فرمت فایل : word

حجم فایل : 333 KB

تعداد صفحات : 102

بازدیدها : 187

برچسبها : دانلود پایان نامه پژوهش پروژه

مبلغ : 7000 تومان

خرید این فایل

پایان نامه بررسی پست مدرنیسم هنر و معماری در 102 صفحه ورد قابل ویرایش

پایان نامه بررسی پست مدرنیسم هنر و معماری در 102 صفحه ورد قابل ویرایش 

پست - مدرنیسم

[…][1] ما در عصر پست مدرن به سر می‌بریم. چگونه امكان دارد كه، تاكنون مدرن وجود داشته باشد؟ این واژه [(پست مدرنیسم)] خود گویای ماهیت سردرگم گرایشی است، كه به ظاهر جویای ناسازگاری است. برای رفع یان ناسازه، باید واژه‌ی مدرن را در دو معنا بشناسیم: مدرنیته و مدرنیسم. پست مدرنیمس به عنوان یك جریان، نه فقط جایگزین مدرنیسم می شود بل، آن سان كه خواهیم دید، به ضدیت با رودن دنیای امروز و ارزش هایی كه آن را بنا نهاده اند برمی خیزد.

پست مدرنیسم چیست و چه هنگام آغاز شد؟ منتقدان بر سر این موضوع اتفاق نظر ندارند، تعجبی هم ندارد، زیرا این پدیده هنوز جدید است. در نگاهی كلی پست مدرنیسم بدبینی پایداری نسبت به مدرنیسم داشته و آن را به عنوان تعریف مطلوب فرهنگ سده‌ی بیستم آن سان كه می دانیم مردود می داند. در چالش با عقیده‌ی رایج، پست مدرنیسم با قاطعیت روی می تابد از ارائه‌ی مفهومی جدید یا پذیرفتن نوع دیگری ساختار به جای خود. آن معرف نسلی است كه به عمد از یافتن هویت[2] خود پرهیز می كند. بدین سان آن به هیچ رو جنبشی با سویه منطقی نیست، بل مجموعه‌ای بی در و پیكر از گرایش هاست، كه در مجموع، گونه‌ی جدیدی از ادراك را می گشاید. هر كشوری [نسبت به موضوع] تا حدی نگاه متفاوت و «اصطلاحات ویژه»[3] ای دارد؛ با این حال ممكن است همگی آنها زیر عنوان پست مدرنیسم گرد آوری شوند. به ناچار ناگزیریم به ارائه‌ی تصویری پیچیده و مركب متوسط شویم. هر چند افق تصویر شده به اندازه‌ی موضوع ضروری است. آن برای ما برآورده كننده‌ی عقیده‌ی عمومی و منش عجیب پست مدرنیسم خواهد بود. همچنین اشاره‌ی ما به هنر پست مدرن تابع همین مسئله است. گرچه به بهای حذف شماری از چیزهایی تمام می شود، كه البته آن ها نیز شایان توجه اند.

آن سان كه واژه‌ی «پست» [post=] به اذهان تلقین كرده، جهان ما در وضعیت تغییر و تحول است، بی آن كه به ما بگوید به كجا خواهیم رسید. نظر به این كه واژه‌ی دادن مرحله‌ی نهایی تمدنی كه با رنسانس آغاز شد به كار رفت[4]، لیك این واژه عمدتاً توسط منتقدان ادبی از اواسط دهه‌ی 1960 به كار برده شد. اگرچه می توانیم برای یافتن نخستین نشانه ها، تا آن دوره عقب رویم، اما به نظر می رسد آن جریان ها بیش تر مدرنیسم متاخر بوده اند، بی آن كه گسستی قطعی از روند اصلی سده‌ی بیستم را به نمایش گذارند.

تفاوت در چیست؟ پست مدرنیسم ریشه در جامعه‌ی فرا صنعتی دارد، كه به سرعت به درون عصر اطلاعات در حركت است (همچو ندای «موج سوم»[5]) براساس این دیدگاه، كلیه ساختارهای سیاسی، اقتصادی، و اجتماعی كه از پایان جنگ دوم جهانی به دنیای غرب شكل داده بودند، متحول شده، از درون مورد حمله قرار گرفته و به تمامی از هم فرو می پاشند، و این مسئله به گونه ای كنایه آمیز، دقیقاً هم زمان با سقوط كمونیسم در اروپای شرقی است. این فرسایش بنیادین به پیدایش بحران معنویتی منجر شده تا دگرگونی زیست مردم را نشان دهد. پست مدرنیسم محصول بیداری و بیزاری ای است كه طبقه‌ی متوسط را درگیر خود ساخته. به همان اندازه، فرهنگ بورژوا، تمامی امكانات خود را با بلعیدن دشمن دیرین خود، یعنی آوان- گارد[6]، به كار گرفته است. در كمال تعجب، آوان گارد، در اوج پیروزیش به پایان رسید. در طول دهه‌ی 1950، رسانه ها، آوان گارد را چنان رواج دادند كه طبقه‌ی متوسط آن را پذیرفت و اشتیاقی سیری ناپذیر برای ایجاد اصلاح طلبی با میل خودش نشان داد. در دهه‌ی     پس از آن، مدرنیسم در حد شیوه ای از بیان، به روش «سرمایه داری» توسط شركت های بزرگ تنزل كرد، نه فقط در معماری، بل در نقاشی و مجسمه سازی نیز.

پست مدرنیسم مرگ مدرنیسم را جشن گرفته، نه فقط آن را در ادعایش برای جهانی بودن گستاخ دانسته، بل مسئولیت پیامدهای شوم تمدن معاصر را نیز به گردن او می‌اندازد. دموكراسی، بنا شده بر پایه‌ی ارزش های روشنفكری، برخلاف، به گونه‌ی نیرویی مستبد، برای انتشار استیلای غرب، در سراسر جهان دانسته می شود. چون اغلب گرایش های آوان گارد پیش از خود (برای مثال اگزیستانسیالیسم[7])، پست مدرنیسم با اومانیسم[8] ضدیت دارد، كه آن را چون بورژوازی[9] طرد می كند. منطبق، با سلسله مراتب استدلال آن، كناری نهاده می شود، تا بشریت از كسب انتظام رهایی یابد. بدین سان عرصه برای دیدگاههای نامرسوم گشوده می شود، به ویژه برای جهان سوم، با تأكید بر احساسات، شهود، خیال، تعمق، عرفان و حتی جادو. علم نیز برتر از چیزی نیست، زیرا آن نیز از پاسخ گویی مشكلات دنیای امروز وامانده. و از آن رو كه حقایق علمی با تجربیات بشر همخوانی ندارند، برای زیست روزمره نیز بی فایده اند. حقیقت نیز مردود می شود، زیرا نه امكان پذیر است و نه مطلوب، كه تنها به وسیله‌ی آفرینندگانش و برای حفظ منافع و قدرت آنان به كار می رود. تفسیرهای ذهنی و ناسازگاری ممكن است مطرح شوند، و این ها ممكن است آزادانه بر حسب مفهوم متغیر باشند. نظر به این كه هیچ مجموعه ای از ارزش ها بر دیگری برتری ندارد، همه چیز نسبی خواهد بود. محروم از تمامی راهنمایی های سنتی. پست مدرنیسم بی هدف به درون دریایی بدون معنی و واقعیت می گریزد، تا اندازه ای كه دنیا را چاره ای یابد. آن نیز در مقیاسی محدود و در سطحی بومی،‌ به فهم اصطلاحات بشری نائل می آید.

 

پست مدرنیسم پیكره پیچیده و درهم تنیدة متنوعی از اندیشه‌ها، آرا و نظریاتی است كه در اواخر دهة 1960 سربرآورد و هنوز در واپسین سال‌های دهة 1990 همچنان فعال و در حال پویایی و گسترش است. پست مدرنیسم در سرتاسر اروپا و ایالات متحد، بویژه در محافل آكادمیك و در میان دانشگاهیان، معماران، طراحان، هنرمندان، مجریان برنامه‌ها و در تبلغات و رسانه‌های گروهی و مطبوعات و وسایل ارتباط جمعی اشاعه و گسترش یافته است. واژه پست مدرن گفتمان‌های فراوان و متعددی را در پی داشته است، روندی كه همچنان ادامه دارد. غالباً در نگاهی ساده به آن بمثابه محملی برای صحبت كردن درباره «روح عصر» نگریسته می‌شود، بطوری كه بسیاری از كسانی كه تردید دارند معنی آن چیزی بیش از نوعی گاهشماری (كرونولوژی) باشد- مثلاً مربوط به آثار خلق شده بعد از 1965 یا همین حدودها- همچنان بسیار مشتاقند كه در سمینارها، كنفرانس‌ها و سمپوزیوم‌هایی كه درباره پست مدرنیته و پست مدرنیسم برگزار می‌شوند، حضور پیدا كنند. عمده‌ترین كارها، آثار و فعالیت‌هایی كه تحت عنوان پست مدرن صورت گرفت، اساساً در عرصة معماری و عمدتا در ایالات متحده آمریكا بود، و در عرصه علوم اجتماعی یا اندیشة اجتماعی نیز بدواً در فرانسه بود.

طراحان و معماران پست مدرن و مبلغین آن‌ها مدعی كشف مجدد اشكال و سبك‌های تاریخی هستند- به تعبیر اهانت‌آمیز لوكوربوزنه، «سبك‌ها»- به طوری كه پیروزی و فتوحات معماران مدرنی چون لوكوربوزیه1، مایزو گروپیوس در سایة این كشفیات كاملاً از بین رفته و محو شده است. لیكن طراحان و معماران پست مدرن التقاط گرایان ارتجاعی صرف نیستند. آنان فكر می كنند قادر به چرخش هستند و به راحتی می‌توانند تاریخ را دور بزنند و تاریخ معماری را به شیوه‌هایی اصیل، تازه و بدیع مجدداً به هم پیوند بزنند، چیزی كه پیش از آنكه مدرنیسم به پاكسازی الواح و تخته سنگ‌ها بپرازد حتی تصورش هم نمی‌رفت. حساسیت آن‌ها نسبت به اشكال و صورت‌های گذشته، آنان را قادر می‌سازد تا ساختمان و محیط‌هایی را طراحی كنند كه بسیار پیچیده‌، استعماری، رمزگونه، متناقض و چند وجهی هستند. لوئیز كاهن، رابرت ونتوری، مایكل گریوز، آلدوروسی، فرانك‌گری، چارلز مور، جیمز استرلینگ، و ریكاردو بافیل از جمله سرشناس‌ترین چهره‌ها در میان طراحان  معماران پست مدرن به شمار می‌روند، گرچه همگی آنان از این برچسب راضی و خوشحال نیستند.

معماری پست مدرن بیانگر معضلات مفهومی و انسانی متعددی است. روش آن در تركیب و درهم آمیختن گذشته و حال در واقع همان ایدة محوری مدرنیسم در عرصة ادبیات و هنر است، یعنی اصول مونتاژ. بدین ترتیب این شیوه سرهم بندی، ادغام و تركیب در پست مدرن را نمی‌توان ابتكار یا ابداعی انقلابی و رادیكال دانست بلكه در واقع همان چیزی است كه هارولد روزنبرگ آنرا «سنت مربوط به جدید» (the tradition of the new)  خواند. زبان پست مدرن با ایماژها و تصاویری از گسست‌های رادیكال، واژگونی، براندازی، انقطاع، تخطی‌ها و فرارفتن‌ها، فرودآمدن‌ها، زیرپا گذاشتن‌ها و داعیه‌هایی دال بر ترك و كنار گذاشتن و حتی دور انداختن ماركسیسم انقلابی و مكتب دادا سر برآورد. لیكن جدا از جار و جنجال‌های رایج می‌توان نوعی ترجیح بند آشنایی را شیند، خود ارتقادهی پر سروصدا و بی‌شرم و حیایی كه لایق گوستاو فلوبر و مارك تواین، كلاهبرداران و حقه‌بازان بزرگ مدرنیست است. فلیپ جانسون در اواخر دهه 1970 پست مدرنیسم را در اوج خود نشاند و آنرا در قالب ساختمان AT & T خود در نیویورك به صورت اصطلاح رایج و مشترك دهة ریگان درآورد. این آسمانخراش عظیم یكی از ویژگی‌های عجیب و غریب معماری به شمار می‌ رود: سردرها و طاق‌های پشت سرهم در قسمت پایین و انتهایی ساختمان (وی گفته بود «بورومینی‌»، منتقدان او گفتند «موسولینی»)، و پنجاه طبقه ساختمان بین آن‌ها. ظرف یك دهه ساختمان غول‌آسای AT & T مخروبه شد و مجدداً در شكل ساختمان سونی احیا گردید، جدیدترین سرمایه‌گذاری تا آن زمان در نوع خود. اگر این نوعی طعنه و كنایه پست مدرن بود بخش اعظم جامعه آماده بودند تا رك و صریح حرف‌های خود را بزنند.

جالب‌ترین وجه تفكر اجتماعی پست مدرن به فرانسه باز می‌گردد، به جایی كه قیام‌ها و شورش‌های دانشجویی 1968 پاریس، شكست آن قیام‌ها، و سال‌های پر آسیب و فشارها و صدمات پس از آن دوران كه روشنفكران فرانسوی پشت‌سر گذارندند، جملگی به آن از می‌گردند. از جمله مهم‌ترین و اصیل‌ترین متفكران پست مدرن می‌توان به میشل فوكو، ژان لاكان [Jacuqes Lacan]، رولان بارت [Roland Barthes]، ژان- فرانسوا لیوتار [Jean- Francois Lyotard]، ژاك دریدا [Jacques Derrida]، ژولیا كریستوا [Julia Kristeva]، و ژان بودریار [Jean Baudrillard]، اشاره نمود. این روشنفكران در فرانسه از جایگاه و حال و هوای خاصی برخوردار بودند. آنان مجریان و دست‌اندركاران برنامه‌های جالب  تماشایی بودند كه به راحتی می‌توانستند خیل عظیمی از مخاطبین و بینندگان را با استعداد ومهارت نمایشی (و تئاتری) خود مجذوب و مسحور خود سازند و غالباً نیز با ستایش و تمجید و تشویق‌های پرشور و دیوانه‌واری از سوی مخاطبین خود روبرو می‌شدند. بسیاری از هواداران و پیروان پر حرارت آنان مقاومت و آكادمیسین‌های آمریكایی بودند كه زمینه و شرایط لازم برای دیدارهای منظم و مداوم آنان از آمریكا را فراهم می كردند.

روشنفكرانی كه در سال‌های اوایل دهة 1970 شروع به معرفی خود به عنوان پست مدرن كردند، بابت رادیكالیسم، انقلابیگری و تندروهای خود در سال‌های دهة 1960 ابراز تأسف نمودند، گرچه همچنان كارها و آثار خود را در چارچوب پارادیم‌های مقاومت یا انقلاب توصیف می‌كردند. به گفته آنان گناه نخستین رادیكال‌های سال‌های دهة 1960 به خدمت گرفتن متافیزیك غلط و نادرستی بود- دریدا آنرا «متافیزیك حضور» می‌نامید- كه وحدت ذاتی و اساسی تجربه انسانی را مسلم و مفروض دانسته و آنرا تأئید می‌كرد. به زعم پست مدرنیست‌ها این پندارهای باطل یا توهم فریبنده منبع ایدة غربی حقوق بشر به شمار می‌رفت. پست مدرنیست‌ها كل پارادایم حقوق بشر را ناچیز و بی‌مقدار شمرده و اعتبار و ارزش آنرا انكار می‌كنند، زیر پارادایم مذكور تفاوت‌ها و اختلافات میان مردمان را، كه از نظر آنان بسیار مهم به شمار می رفتند، لاپوشانی می‌كند. آن دسته از تفاوت‌های انسانی كه به نظر آنان بسیار جالب و قابل توجه به شمار می‌رفت جنس/ جنسیت (sex/gender) و نژاد/ قومیت (race/ethnicity) بود. پست مدرنیست ها به تفاوت‌ها و اختلافات طبقاتی، ملی یا مذهبی توجه و علاقه چندانی نشان نمی‌دهند. آنان با ماركسیست‌ها كه بر اهمیت اختلافات طبقاتی تأكید می‌ورزند از در دشمنی درآمده و موضع شدیداً‌ خصمانه‌ای را در برابر آنان اتخاذ می‌كنند.

خرید و دانلود آنی فایل

به اشتراک بگذارید

Alternate Text

آیا سوال یا مشکلی دارید؟

از طریق این فرم با ما در تماس باشید